قانون تعیین تكلیف وضعیت ثبتی

شماره62644/507                7/10/1390
جناب آقای دكتر محمود احمدی‌نژاد
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
عطف به نامه شماره 245755/42653 مورخ 29/10/1389 در اجرای اصل یک صد و بیست و سوم (123) قانون اساسی جمهوری ‌اسلامی ‌ایران قانون تعیین تكلیف وضعیت ثبتی اراضی و ساختمان‌های فاقد سند رسمی كه با عنوان لایحه یك‌فوریتی به مجلس ‌شورای ‌اسلامی تقدیم گردیده بود، با تصویب در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ 20/9/1390 و تأیید شورای محترم نگهبان به پیوست ابلاغ می‌گردد.
رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی


شماره197618               17/10/1390
وزارت دادگستری
« قانون تعیین تكلیف وضعیت ثبتی اراضی و ساختمان‌های فاقد سند رسمی» كه در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ بیستم آذر ماه یک هزار و سیصد و نود مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 30/9/1390 به تایید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره 62644/507 مورخ 7/10/1390 مجلس شورای اسلامی واصل گردیده است، به پیوست جهت اجرای ابلاغ می‌گردد.
رئیس جمهور ـ محمود احمدی‌نژاد

قانون تعیین تكلیف وضعیت ثبتی اراضی و ساختمان‌های فاقد سند رسمی
ماده1ـ به منظور صدور اسناد مالكیت ساختمان‌های احداث شده بر روی اراضی با سابقه ثبتی كه منشأ تصرفات متصرفان، نیز قانونی است و همچنین صدور اسناد مالكیت برای اراضی كشاورزی و نسق‌های زراعی و باغاتی كه شرایط فوق را دارند لكن به علت وجود حداقل یكی از موارد زیر، صدور سند مالكیت مفروزی از طریق قوانین جاری برای آن‌ها میسور نمی‌باشد، در هر حوزه ثبتی هیأت یا هیئت‌های حل اختلاف كه در این قانون هیأت نامیده می‌شود با حضور یک قاضی به انتخاب رئیس قوه قضائیه، رئیس اداره ثبت یا قائم‌مقام وی، و حسب مورد رئیس اداره راه و شهرسازی یا رئیس اداره جهاد كشاورزی یا قائم‌مقام آنان تشكـیل می‌گردد. هیأت مذكور با بررسی مدارك و دلایل ارائه شده و در صورت لزوم انجام تحقیقات لازم و جلب نظر كارشناس مبادرت به صدور رأی می‌كند.
الف ـ فوت مالك رسمی و حداقل یك نفر از ورثه وی
ب ـ عدم دسترسی به مالك رسمی و در صورت فوت وی عدم دسترسی به حداقل یک نفر از ورثه وی
پ ـ مفقود الاثر بودن مالك رسمی و حداقل یك نفر از ورثه وی
ت ـ عدم دسترسی به مالكان مشاعی در مواردی كه مالكیت متقاضی، مشاعی و تصرفات وی در ملك، مفروز است.
تبصره1ـ هیأت مکلف است حسب مورد از دستگاه‌های ذی‌ربط استعلام و یا از نمایندگان آن‌ها برای شركت در جلسه، بدون حق رأی دعوت كند.
تبصره2ـ فوت مالك رسمی و وارث وی با استعلام از سازمان ثبت احوال كشور و مفقودالاثر بودن با حكم قطعی دادگاه صالح و عدم دسترسی با استعلام از نیروی انتظامی یا شورای اسلامی محل یا سایر مراجع ذی‌صلاح یا شهادت شهود یا تحقیقات محلی احراز می‌شود.
تبصره3ـ تصمیمات هیأت در مورد املاك افراد غایب و محجور با نظر قاضی هیأت، معتبر است.
ماده2ـاراضی دولتی، عمومی، ملی، منابع طبیعی و موات از شمول این قانون مستثنی می‌باشند.
تبصره1ـ دبیر هیأت مكلف است قبل از رسیدگی هیأت، جریان ثبتی ملك را از اداره ثبت استعلام نماید و در صورتی كه ملك جزء اراضی موضوع این ماده باشد مراتب را به طور كتبی به هیأت گزارش كند تا هیأت تصمیم مقتضی را اتخاذ نماید.
تبصره2ـ هیأت مکلف است در هر پرونده‌ای كه سابقه ملی یا موات بودن را دارد نظر وزارتخانه های راه و شهرسازی یا جهاد کشاورزی را درباره این ماده استعلام کند. وزارتخانه های مذكور مكلفند ظرف یك ‌ماه پس از وصول نامه هیأت، به استعلام پاسخ دهند. در صورت عدم وصول پاسخ، هیأت به رسیدگی خود ادامه می‌دهد.
تبصره3ـ در صورت عدم ارسال پاسخ در مهلت مذكور در تبصره (2) یا ارسال پاسخ خلاف واقع، متخلف به انفصال موقت از خدمت دولتی به مدت سه ماه تا یك ‌سال و در صورت تكرار به انفصال دائم از خدمات دولتی محكوم می‌شود.
ماده3ـ اداره ثبت اسـناد و املاک محل مکلـف است آراء هیأت را در دو نوبت به فاصله پانزده روز از طریق روزنامه‌های کثیرالانتشار و محلی آگهی نماید. همچنین این اداره مکلف است در روستاها علاوه بر انتشار آگهی، رأی هیأت را با حضور نماینده شورای اسلامی روستا در محل الصاق نماید. صورت مجلس الصاق آگهی با امضاء نماینده اداره ثبت اسناد و املاک و نماینده شورای اسلامی روستا در پرونده ضبط می‌شود. در صورتی که اشخاص ذی‌نفع به آراء اعلام شده اعتراض داشته باشند باید از تاریخ انتشار آگهی و در روستاها از تاریخ الصاق در محل تا دو ماه اعتراض خود را به اداره ثبت محل وقوع ملک تسلیم و رسید اخذ نمایند. معترض باید ظرف یك ماه از تاریخ تسلیم اعتراض مبادرت به تقدیم دادخواست به دادگاه عمومی محل نماید و گواهی تقدیم دادخواست را به اداره ثبت محل تحویل دهد. در این صورت اقدامات ثبت، موكول به ارائه حكم قطعی دادگاه است. در صورتی كه اعتراض در مهلت قانونی واصل نگردد یا معترض، گواهی تقدیم دادخواست به دادگاه عمومی محل را ارائه نكند، اداره ثبت محل باید مبادرت به صدور سند مالكیت نماید. صدور سند مالكیت مانع از مراجعه متضرر به دادگاه نیست.
ماده4ـدر صورتی که تشخیص حدود واقعی ملك با اشكال مواجه شود به طوری كه نقشه‌برداری از كل ملك امکان پذیر نباشد، كارشناس یا هیأت كارشناسان موظفند محدوده‌ای كه از چهار طرف به وسیله خیابان یا رودخانه یا جاده و نظایر آن‌ها یا هرگونه عوارض طبیعی مشخص، از سایر قسمت‌های ملك جدا باشد بر مبنای استاندارد حدنگاری(كاداستر)، نقشه‌برداری كنند و قطعه یا قطعاتی كه نسبت به آن‌ها تقاضانامه تسلیم شده را در آن منعكس و موقعیت محدوده مذكور را نسبت به نزدیک‌ترین نقطه ثابت غیرقابل تغییر محل، مشخص و مراتب را به طور مستدل صورت مجلس نمایند. در این صورت، نقشه كلی ملك ضرورت ندارد.
ماده5 ـهیأت در صورت احراز تصرفات مالکانه و بلامنازع متقاضی موضوع بند(ت) ماده (1) این قانون، پس از کارشناسی و تهیه نقشه کلی ملک و انعکاس قطعه مورد تصرف در آن، مبادرت به صدور رأی می‌نماید.
ماده6 ـ تفکـیک و افراز اراضی کشاورزی و باغات و صـدور سند مالکیت برای آن‌ها با رعایت قانون جلوگیری از خرد شدن اراضی کشاورزی و ایجاد قطعات مناسب فنی، اقتصادی مصوب 21/11/1385 مجمع تشخیص مصلحت نظام بلامانع است.
تبصره1ـ صدور سند تفکیکی آن دسته از اراضی کشاورزی اعم از نسق و باغ که مساحت آن‌ها زیر حد نصاب‌های مندرج مذكور بوده لکن به دلیل محاط شدن به معابر عمومی موجود یا اراضی دولتی و ملی و یا اراضی دارای سند تفکیکی؛ امکان صدور سند مشاعی برای آن‌ها وجود ندارد، بلامانع است.
تبصره2ـ تفكیك و افراز نسق‌های زراعی و باغات مشمول«قانون مربوط به اصلاحات ارضی مصوب 26/2/1339 و اصلاحات بعدی آن» و اراضی ‌مشمول قانون واگذاری زمین‌های بایر و دایر كه بعد از انقلاب به صورت كشت موقت در اختیار كشاورزان قرار گرفته است مصوب 8/8/1365 و اصلاحات بعدی آن فقط به میزان نسق اولیه یا سند بیع شرط، مجاز است و صدور سند تفكیكی برای صاحب نسق اولیه یا سند بیع شرط یا خریداران از آن‌ها به میزان نسق اولیه یا سند بیع شرط، بلامانع می‌باشد.
تبصره3ـ صدور سند رسمی برای اعیانی‌های احداث‌شده در اراضی كشاورزی و باغات با رعایت قانون حفظ كاربری اراضی زراعی و باغ‌ها مصوب 31/3/1374 و اصلاح بعدی آن بلامانع است. در صورت وجود اعیانی غیرمجاز، صدور سند عرصه بدون درج اعیانی منعی ندارد.
تبصره4ـ صدور سند مالكیت برای اراضی كشاورزی و نسق‌های زراعی و باغات در صورتی‌ كه میزان تصرفات متقاضی ثبت، بیش از نسق زراعی یا باغی باشد، چنانچه معارضی وجود نداشته باشد با رأی هیأت بلامانع است.
ماده7ـدر مناطقی كه مالك عرصه و اعیان یكی نباشد و مورد معامله، اعیان ملك باشد، چنانچه مالك عرصه در هیأت حاضر و مالكیت متقاضی اعیان را نسبت به عرصه تأیید نماید، هیأت به درخواست وی رسیدگی و با احراز تصرفات مالكانه متقاضی اعیانی، رأی به صدور سـند مالكیت عرصه و اعیان می‌دهد. در صـورت عدم مراجـعه مالك یا عدم تأیید مدارك ارائه شده، هیأت با حفظ حقوق مالك عرصه، رأی به صدور سند مالكیت اعیان برای مالك یا مالكان می‌دهد و مراتب را به اداره ثبت محل جهت صدور سند اعلام می‌نماید.
تبصره ـ صدور سند تفكیكی برای آپارتمان‌های مشمول این ماده بر اساس «قانون تملك آپارتمان‌ها مصوب 16/12/1343 و اصلاحات بعدی آن» صورت می‌گیرد.
ماده8 ـ در صورتی ‌كه سند مورد تقاضا، اراضی كشاورزی و نسق زراعی و باغ باشد، هیأت باید با توجه به محل وقوع اراضی حسب ‌مورد، نظر وزارتخانه های راه و شهرسازی یا جهاد كشاورزی را استعلام نماید. مراجع مذكور مكلفند ظرف دو ماه از تاریخ ابلاغ با رعایت قانون ملی كردن جنگل‌ها مصوب 27/10/1341 و اصلاحات بعدی آن، قانون افزایش بهره‌وری بخش كشاورزی و منابع طبیعی مصوب 23/4/1389، قانون حفظ و گسترش فضای سبز و جلوگیری از قطع بی‌رویه درخت مصوب 11/5/1352 و اصلاحات بعدی آن، قانون حفظ كاربری اراضی زراعی و باغ‌ها مصوب 31/3/1374و اصلاح بعدی آن، قانون منع فروش و واگذاری اراضی فاقد كاربری مسكونی برای امر مسكن به شرکت‌های تعاونی مسكن و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی مصوب 6/5/1381 و قانون جلوگیری از خرد شدن اراضی كشـاورزی و ایجاد قطـعات مناسـب فنی، اقـتصادی مصـوب 21/11/1385 مجمـع تشخـیص مصلحت نظام و با رعایت ماده (6) این قـانون اعلام‌ نظـر نمایند. در صورت عدم ارسال پاسخ در مهلت مذكور یا ارسال پاسخ خلاف واقع، متخلف به انفصال موقت از خدمت دولتی به مدت سه‌ ماه تا یك سال توسط هیئت‌های رسیدگی به تخلفات اداری محكوم می‌شود. در صورت تكرار، متخلف یا متخلفین به انفصال دائم از خدمات دولتی محكوم می‌گردند.


تبصره1ـ سازمان حفاظت محیط زیست موظف است نقشه مناطق چهارگانه موضوع قانون محیط زیست را با مختصات جغرافیایی تهیه نماید و در اختیار واحدهای ثبتی كشور قرار دهد.
تبصره2ـ در صورتی كه اراضی مشمول این ماده در حریم شهر‌ها واقع شده باشد، هیأت مكلف است نظر هر دو وزارتخانه راه و شهرسازی و جهاد كشاورزی را استعلام نماید.
ماده9ـ در صورتی كه تمام یا بخشی از اعیان در اراضی موقوفه احداث شده باشد، هیأت با موافقت متولی و اطلاع اداره اوقاف محل و رعایت مفاد وقف نامه و چنانچه متولی منصوص نداشته باشد با موافقت اداره اوقاف و رعایت مفاد وقف نامه و مصلحت موقوف علیهم و با در نظر گرفتن جمیع جهات به موضوع رسیدگی و پس از تعیین اجرت عرصه و حقوق موقوفه كه حداكثر ظرف دو ماه توسط اداره مذکور صورت می‌گیرد به صدور رأی اقدام می‌كند.
تبصره ـ در صورت عدم ارسال پاسخ در مهلت دو ماهه یا ارسال پاسخ خلاف واقع، متخلف به انفصال موقت از خدمت دولتی به مدت سه ماه تا یک سال محكوم و در صورت تكرار، به انفصال دائم از خدمات دولتی محكوم می‌شود.
ماده10ـ در مورد متصرفین اراضی مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی، هیأت باید نماینده تام‌الاختیار دستگاه صاحب زمین را دعوت یا نظر آن دستگاه را استعلام نماید. در صورت ابلاغ دعوت نامه و عدم معرفی نماینده یا عدم اعلام پاسخ ظرف دو‌ ماه، متخلف یا متخلفین به انفصال موقت از خدمت به مدت سه ماه تا یک سال توسط هیئت‌های رسیدگی به تخلفات اداری یا مراجع انضباطی مربوط محكوم می‌شوند. در صورت تكرار، متخلف یا متخلفین به انفصال دائم محكوم می‌گردند.
تبصره ـ شهرداری‌ها می‌توانند تنها درباره املاك اختصاصی خود با انتقال ملك به متصرف موافقت نمایند.
ماده11ـ عدم ارسال پاسخ از سوی مراجع مذكور در مواد (8) و (10) و تبصره ماده(9) مانع رسیدگی هیأت نمی‌باشد.
ماده12ـ مراجع مذكور در مواد (9) و (10) این قانون پس از ابلاغ رأی قطعی هیأت و به ترتیب پرداخت اجرت زمین و یا بهای آن از سوی متقاضی، مكلفند ظرف دو ماه نماینده خود را جهت امضاء سند انتقال معرفی نمایند. در غیر این صورت، اداره ثبت محل پس از اطمینان از پرداخت اجرت زمین یا تودیع بهای آن به تنظیم سند انتقال اقدام می‌نماید.
ماده13ـ هرگاه در مورد قسمتی از ملك مورد درخواست متقاضی، قبلاً اظهارنامه ثبتی پذیرفته نشده یا تقدیم نشده باشد، هیأت به موضوع رسیدگی و نظر خود را جهت تنظیم اظهارنامه حاوی تحدید حدود، به واحد ثبتی ابلاغ می‌كند. واحد ثبتی مكلف است پس از تنظیم اظهارنامه حاوی تحدید حدود، مراتب را در اولین آگهی نوبتی و تحدید حدود به صورت همزمان به اطلاع عموم برساند.
تبصره ـ چنانچه ملك در جریان ثبت باشد و سابقه تحدید حدود نداشته باشد، واحد ثبتی آگهی تحدید حدود را به صورت اختصاصی منتشر می‌كند.
ماده14ـدر صورتی که ملك قبلاً در دفتر املاك ثبت شده باشد و طبق مقررات این قانون و به موجب رأی هیأت، دستور صدور سند مالكیت به نام متصرف صادر گردیده ‌باشد، پس از انتشار آگهی موضوع ماده (3) این قانون مراتب در ستون ملاحظات دفتر املاك قید و در دفتر املاك جاری به نام متصرف ثبت می‌شود.
ماده15ـبه سازمان ثبت اسناد و املاك كشور اجازه داده می‌شود چنانچه متصرفین در یك پلاك چند نفر باشند با دریافت هزینه کارشناسی و انتخاب هیئتی از كارشناسان ثبتی، حدود كلی پلاك را نقشه‌برداری و تصرفات اشخاص را به تفكیك با ذكر تاریخ تصرف و قدمت بنا و اعیان تعیین و دستور رسیدگی را حسب مورد با انطباق آن با موارد فوق صادر نماید. نحوه تعیین كارشناس یا هیأت كارشناسی و هزینه‌های متعلقه و ارجاع كار و سایر موارد به موجب آیین‌نامه اجرائی این قانون تعیین می‌شود.
تبصره 1ـ رسیدگی به پرونده افراد متقاضی به ترتیب نوبت آنان است.
تبصره2ـ در هر مورد كه به منظور اجرای این ماده نیاز به تفكیك یا افراز ملك باشد واحدهای ثبتی مكلفند حسب مورد از اداره راه و شهرسازی و جهاد كشاورزی استعلام و با رعایت نظر دستگاه مذكور اقدام نمایند.
ماده16ـبرای املاكی كه در اجرای مقررات ماده (147) اصلاحی قانون ثبت اسناد و املاك در موعد مقرر پرونده تشكیل شده و تاكنون منجر به صدور رأی و یا قرار بایگانی نشده است، رسیدگی به پرونده یادشده مطابق مقررات این قانون به عمل می‌آید.
ماده17ـاز متقاضیان موضوع این قانون به هنگام صدور سند مالكیت، علاوه بر بهای دفترچه مالكیت، تعرفه سند و معادل پنج درصد (5%) بر مبنای ارزش منطقه‌ای ملك و در نقاطی كه ارزش منطقه‌ای معین نشده بر مبنای برگ ارزیابی كه بر اساس قیمت منطقه‌ای املاك مشابه تعیین می‌شود، اخذ و به حساب خزانه‌داری كل كشور واریز می‌شود.
تبصره1ـ چنانچه ملك مورد تقاضا مسبوق به صدور سند مالكیت اولیه نباشد، علاوه بر مبلغ فوق باید مابه‌التفاوت هزینه ثبتی (بقایای ثبتی) متعلقه نیز طبق مقررات، اخذ و به حساب مربوط واریز گردد.
تبصره2ـ ‌سازمان ثبت اسناد و املاك كشور به منظور ایجاد زیرساخت لازم و پرداخت حق‌الزحمه اعضاء هیأت برای هر پرونده پنج ‌درصد (5%)‌ بر مبنای ارزش منطقه‌ای از متقاضی اخذ می‌نماید. درآمد حاصل از اجرای این تبصره به خزانه واریز و صد درصد (100%) آن جهت اجرای این تبصره در اختیار سازمان ثبت اسناد و املاك كشور قرار می‌گیرد.
میزان حق‌الزحمه اعضاء هیأت و کارشناسان رسمی و نحوه هزینه کرد ایجاد زیرساخت‌های لازم به موجب آیین‌نامه‌ای است كه ظرف سه‌ ماه توسط سازمان ثبت اسناد و املاك كشور با همكاری وزارت دادگستری تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
ماده18ـترتیب تشكیل جلسات و نحوه رسیدگی هیئت‌ها و كارشناسان مطابق آیین‌نامه‌ای است كه توسط سازمان ثبت اسناد و املاك كشور با همكاری وزارت دادگستری تهیه می‌شود و حداكثر ظرف سه ماه پس از لازم‌الاجرا شدن این قانون به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
قانون فوق مشتمل ‌بر هجده ماده و نوزده تبصره در جلسه علنی روز یكشنبه مورخ بیستم آذر‌‌ماه یک هزار و سیصد و نود مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در تاریخ 30/9/1390 به تأیید شورای نگهبان رسید.
رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علی لاریجانی


قانون «تعیین تكلیف املاك فاقد سند» پس از تایید شورای نگهبان با امضای رییس مجلس برای اجرا به دولت ابلاغ شد و به این ترتیب انتظار صاحبان املاك بدون سند برای
استناد به قانونی كه بتواند مالكیت آن‌ها را «محضری» كند، به پایان رسید.
به نقل از دنیای اقتصاد، بر اساس متن قانون جدید، مالكان اراضی و ساختمان‌هایی كه منشأ تصرف آن‌ها قانونی است؛ اما به دلیل در دسترس نبودن مالك اولیه، صدور سند برایشان میسر نیست، می‌توانند با حضور در حوزه‌های ثبتی برای اخذ سند اقدام كنند. قاضی منتخب رییس قوه قضائیه، در هر حوزه پاسخگوی متقاضیان خواهد بود.
این قانون كه از اوایل امسال با تدوین لایحه در دولت، مورد توجه مالكان بی سند قرار گرفته بود در ماه‌های اخیر و پس از تصویب آن در مجلس، به مهم‌ترین مطالبه حقوقی در بازار مسكن تبدیل شد طوری كه طبق گفته رییس دفتر حقوقی كانون سردفتران در حال حاضر حجم وسیعی از انواع املاك فاقد سند شامل آپارتمان و زمین در كشور وجود دارد كه پرونده‌های طویل این املاك در محاکم قضایی به قانونی شفاف برای تصمیم‌گیری قاطعانه نیاز دارد.اكنون این قانون پس از تایید شورای نگهبان در تاریخ 30 آذرماه، در تاریخ 7‌دی‌ماه با امضای علی لاریجانی، لازم‌الاجرا شده است.
بر اساس محتوای 18 ماده‌ای این قانون، مالكان اراضی و ساختمان‌های با سابقه ثبتی كه منشاء تصرف شان قانونی است، اما به علت «فوت مالك رسمی و حداقل یک نفر از ورثه وی» یا «عدم دسترسی به مالك رسمی و حداقل یک نفر از ورثه وی» یا «مفقودالاثر بودن مالك رسمی»، صدور سند مالكیت مفروزی از طریق قوانین جاری برای آن‌ها میسر نیست، می‌توانند به هیئتی كه در حوزه‌های ثبتی تشكیل می‌شود مراجعه كنند تا این هیأت بعد از بررسی مدارك و دلایل ارائه شده، رای «صدور سند» یا «منع صدور سند» را برای ملك صادر كند.
در ماده یك این قانون، اعضای هیأت حل اختلاف شامل یک قاضی به انتخاب رییس‌ قوه قضائیه، یك نفر رییس اداره ثبت یا قائم‌مقام وی و یك نفر رییس اداره راه‌ و شهرسازی یا رییس‌ اداره جهاد کشاورزی تعیین شده است.
همچنین فوت یا مفقودالاثر بودن مالك رسمی باید با استعلام از سازمان ثبت احوال و نیروی انتظامی احراز شود. تصمیمات هیأت نیز فقط با نظر قاضی هیأت، معتبر است.
این قانون، ساختمان‌ها، اراضی كشاورزی و باغات را شامل می‌شود و در عین حال، اراضی دولتی، عمومی، ملی، منابع طبیعی و موات از شمول این قانون مستثنی هستند.
به موجب ماده سه این قانون، اداره ثبت اسناد و املاك محل مكلف است آرای هیأت را در دو نوبت به فاصله 15 روز از طریق روزنامه‌های كثیرالانتشار و محلی آگهی كند و اشخاص ذی‌نفع معترض به آرای اعلام شده نیز دو ماه برای ارائه اعتراض خود به اداره ثبت مهلت دارند. همچنین بعد از صدور سند مالكیت، این اقدام –صدور سند- مانع از مراجعه متضرر به دادگاه نیست.
یكی دیگر از مهم‌ترین مفاد این قانون، ماده هفت است كه به املاكی كه مالك عرصه و اعیان آن‌ها یكی نیست، مربوط می‌شود.
بر اساس این ماده، در مناطقی كه مالك عرصه و اعیان یكی نباشد و مورد معامله اعیان ملك باشد چنانچه مالك عرصه در هیأت حاضر و مالكیت متقاضی اعیان را نسبت به عرصه تایید كند، هیأت با احراز تصرفات مالكانه متقاضی اعیانی، رای به صدور سند مالكیت عرصه و اعیان می‌دهد. همچنین در صورت عدم مراجعه مالك یا عدم تایید مدارك ارائه شده، هیأت با حفظ حقوق مالك عرصه، رای به صدور سند مالكیت اعیان برای مالك می‌دهد و مراتب را به اداره ثبت محل جهت صدور سند اعلام می‌كند.
به این ترتیب اگر چه مسوولان وزارت راه‌ و شهرسازی پیش‌تر شایعه منع قانونی صدور سند برای واحدهای مسكونی مهر را به شدت تكذیب كرده‌ بودند، اكنون با ابلاغ این قانون نه تنها هیچ محدودیتی برای مالكیت افراد در مسكن مهر وجود ندارد بلكه متقاضیان بعد از دریافت این واحدها بلافاصله می‌توانند برای دریافت سند محضری اقدام كنند.بر اساس ماده هشت قانون تعیین تكلیف املاك فاقد سند، در صورتی كه سند مورد تقاضا، اراضی كشاورزی و نسق زراعی و باغ باشد، هیأت باید نظر وزارتخانه های راه ‌و شهرسازی یا جهاد كشاورزی را استعلام كند.
بر اساس این گزارش، این قانون همچنین برای نحوه صدور سند برای املاكی كه روی زمین‌های موقوفه احداث شده‌اند نیز نقشه راه ارائه كرده است. به موجب ماده9 این قانون، در صورتی که تمام یا بخشی از اعیان در اراضی موقوفه احداث شده باشد، هیأت با موافقت متولی اوقاف، می‌تواند به صدور رای اقدام كند.
در ماده 14 نیز آمده است: در صورتی كه ملك قبلاً در دفتر املاك ثبت شده باشد و طبق مقررات این قانون و به موجب رای هیأت، دستور صدور سند مالكیت به نام متصرف صادر شده باشد، پس از انتشار آگهی موضوع ماده سه این قانون، مراتب در ستون ملاحظات دفتر املاك قید و در دفتر املاك جاری به نام متصرف ثبت می‌شود.
به موجب ماده17 این قانون نیز از متقاضیان موضوع این قانون به هنگام صدور سند مالكیت، علاوه بر بهای دفترچه مالكیت، تعرفه سند و معادل 5‌ درصد بر مبنای ارزش منطقه‌ای ملك اخذ و به حساب خزانه‌داری كل كشور واریز می‌شود
 

موجر و مستأجر

تعریف اجاره
اجاره قراردادی است که بر طبق آن یک نفر (موجر) خانه یا آپارتمان یا مغازه خود را به فرد دیگری(مستأجر) برای مدت معین و در ازای اجاره بها (کرایه) به اجاره واگذار می‌کند

شرایط اجاره
۱- موجر باید مالک خانه یا آپارتمان و یا مغازه باشد: بنابراین کسی غیر از مالک یا وکیل او نمی‌تواند ملکی را به اجاره دهد مستأجر هم می‌تواند محلی را که اجاره کرده به دیگری اجاره بدهد مگر اینکه در قرارداد اجاره این حق از او سلب شده باشد
۲-مدت اجاره باید معین باشد : اگر در قرار داد اجاره مدتی معین نشود (مثلاً یک سال یا دو سال یا چند ماه ..) اجاره باطل است و هیچ اثری ندارد مدت اجاره معمولاً یک سال تعیین می‌شود
۳- موجر و مستأجر باید بالغ و عاقل باشند: بنابراین کودکان غیر بالغ و افراد دیوانه نمی‌توانند ملک را به اجاره بدهند یا ملکی را اجاره کنند قیم این افراد می‌تواند از جانب آن‌ها اجاره کند یا اجاره بدهد
۴-اجاره کتبی : طبق قانون روابط موجر و مستأجر ۱۳۷۶ ، باید قرارداد اجاره به صورت کتبی تنظیم شود و دو نفر شاهد هم زیر آن را امضا کنند و مضافاً در دو نسخه تنظیم شود تا بتوانند از امتیازات قانون روابط موجر و مستأجر سال۷۶ بهره‌مند شوند . اگر طرفین(موجر و مستأجر) قرارداد کتبی تنظیم نکنند با مشکلات فراوانی مواجه می‌گردند که باعث می‌شود ماه‌ها و شاید سال‌ها در راهروهای دادگستری سرگردان شوند.

تکالیف موجر
۱- تحویل مورد اجاره به مستأجر: موجر باید پس از انعقاد اجاره مورد اجاره خانه یا آپارتمان یا مغازه را تحویل مستأجر نماید
۲- بر گرداندن پول پیش مستأجر به هنگام تخلیه: چون معمولاً در قراردادهای اجاره پول پیش از مستأجر می‌گیرد در موقع تخلیه باید مبلغ فوق را به مستأجر بر گرداند
۳-انجام تعمیرات کلی و اساسی در مورد اجاره : اگر موتور خانه (سیستم گرمایشی و سرمایشی) آسانسور ایزوگام پشت بام و سایر تعمیرات کلی در مورد اجاره لازم شود موجر باید آن را انجام دهد

موجر
فردی است که صاحب و مالک خانه و آپارتمان و یا مغازه می‌باشد و آن را اجاره می‌دهد

مستأجر
فردی است که با پرداخت کرایه خانه یا آپارتمان و یا مغازه را اجاره می‌کند

تکالیف مستأجر
۱-پرداخت کرایه : معمولاً پرداخت کرایه به صورت ماهانه است و لذا مستأجر باید در پایان هر ماه اجاره بها را به موجر یا نماینده موجر پرداخت کند . لازم به ذکر است در صورتی که در قرارداد اجاره حق فسخ قرارداد اجاره در صورت عدم پرداخت به موقع اجاره بها پیش بینی شده باشد بایستی مستأجر به موقع اجاره بها را پرداخت نماید تا دچار مشکلات تخلیه نشود. در مواردی که مستأجر خانه یا آپارتمان را رهن کامل می‌کند دیگر اجاره بها نمی‌پردازد در مواردی که مستأجر رهن کامل می‌کند معمولاً مبلغ پیش پرداخت زیاد است و به همین خاطر معمولاً کرایه‌ای در کار نیست اما اگر مبلغ پیش پرداخت کم باشد موجر اجاره بها (کرایه ) هم می‌گیرد
۲- تخلیه محل اجاره در پایان قرارداد
۳-.انجام تعمیرات غیر اساسی مورد اجاره :اگر خانه یا مغازه نیاز به رنگ آمیزی یا تعویض لامپ‌ها یا پریز و کلید برق و قفل درها …داشته باشد مستأجر خودش باید این کارها را انجام دهد
۴-.پرداخت بهای آب برق گاز تلفن و حق شارژ: چون مستأجر از آب برق گاز و تلفن استفاده می‌کند هزینه‌های آن را هم خودش باید بپردازد حق شارژ را هم خود مستأجر باید پرداخت کند
۵-.جلوگیری نکردن از تعمیرات اساسی توسط موجر: اگر محل مورد اجاره نیاز به تعمیر کلی پیدا کند مانند تعمیرات موتور خانه و آسانسور … انجام این تعمیرات با موجر است و لذا مستأجر نباید از ورود موجر برای تعمیرات این موارد جلو گیری و ممانعت کند
۶- خودداری از ورود خسارت به محل اجاره : مستأجر باید به گونه‌ای از خانه یا مغازه استفاده کند که خسارتی به آن وارد نشود در صورت ورود خسارت مستأجر باید خودش آن را جبران کند
۷- خودداری از تغییر شغل در مغازه اجاره‌ای : اگر مستأجر برای شغل خواصی مغازه را اجاره کرده باشد (مثلاً طلا فروشی ) حق ندارد بدون موافقت موجر شغل خود را تغییر دهد و مثلاً به درب و پنجره سازی مشغول شود. چرا که در صورتی که موجر با تغییر شغل موافقت نکند می‌تواند قرارداد اجاره را فسخ کند.

حقوق مستأجر
۱-در خانه یا آپارتمان مسکونی :
مستأجر معمولاً برای سکونت خود و افراد خانواده‌اش خانه‌ای را اجاره می‌کند بنابراین او حق دارد از انباری و یا پارکینگ مشترک استفاده کند مگر اینکه در قرارداد اجاره بر خلاف آن توافق شده باشد اگر مستأجر پول پیش به موجر داده باشد در هنگام تخلیه می‌تواند آن را از موجر پس بگیرد اگر خانه یا آپارتمان نیاز به تعمیرات کلی داشته باشد مستأجر می‌تواند از موجر بخواهد که این تعمیرات را انجام دهد . مستأجر می‌تواند خانه یا مغازه را به فرد دیگری اجاره بدهد مگر اینکه در قرارداد بر خلاف آن توافق شده باشد .

۲-در مغازه و محل کسب :
-
در قرارداد اجاره مغازه و محل کسب مستأجر صرفاً باید به شغلی که در قرارداد اجاره تعیین شده اشتغال یابد .بنابراین و در صورت تغییر شغل بدون اذن موجر، موجر حق فسخ قرارداد اجاره و تخلیه مورد اجاره را دارد.
-در این نوع از اجاره موجر معمولاً با گرفتن سر قفلی مغازه‌اش را اجاره می‌دهد. در هنگام تخلیه مستأجر حق دارد از موجر بخواهد سر قفلی او را پس بدهد سر قفلی هم به نرخ روز محاسبه و به مستأجر پرداخت خواهد شد.
لکن در بحث اجاره محل کسب باید به این نکته توجه کرد که اجاره محل‌های کسب بعد از سال ۱۳۷۶ مشمول قانون روابط موجر و مستأجر ۱۳۷۶ می‌باشد و قبل از آن مشمول قانون روابط موجر و مستأجر ۱۳۵۶ می‌باشد. که این دو قانون باهم تفاوت‌های اساسی دارند که در بخش‌های بعدی توضیحات بیشتری خواهیم داد.

حقوق موجر
۱-دریافت اجاره بها در مواعد مقرر .
۲-حق درخواست تخلیه در پایان مدت قرارداد . لکن در این مورد باید به اجاره محل کسب‌هایی که قبل از سال ۷۶ اجاره داده شده است توجه کرد چرا که برابر قانون روابط موجر و مستأجر ۱۳۵۶ صرف انقضای مدت سبب حق فسخ قرارداد اجاره از سوی موجر نمی‌شود.
۳-حق مراجعه به محل مورد اجاره برای انجام تعمیرات.

خسارت به مال مورد اجاره
اگر مستأجر باعث ورود خسارت به مغازه یا خانه موجر شود باید آن را جبران کند مثلاً اگر مستأجر شیشه‌های خانه یا مغازه را شکسته یا سایر اشیای موجر در محل را خراب کرده باشد باید در هنگام تخلیه یا خودش آن‌ها را تعمیر و اصلاح کند یا هزینه‌های آن را به موجر بپردازد اگر مستأجر از پرداخت خسارت خودداری کند موجر می‌تواند هم برای تخلیه و هم برای خسارت‌های خود به دادگاه مراجعه کند و دادگاه از طریق پول پیش مستأجر که نزد موجر است خسارت‌های موجر را جبران می‌کند

سر قفلی
تعریف : مبلغی است که موجر هنگام اجاره دادن مغازه خود از مستأجر دریافت می‌کند و در ازای آن مغازه را به مستأجر اجاره بنابراین سر قفلی فقط در مغازه و املاک تجاری وجود دارد

مقدار سر قفلی : تعیین مقدار سر قفلی با توجه به نرخ بازار با توافق موجر و مستأجر تعیین می‌شود. هر قدر که مقدار سر قفلی بالاتر باشد، مقدار کرایه کمتر است.

انتقال سر قفلی : در قراردادهای اجاره منعقده پس از سال ۱۳۷۶ مستأجر حق دارد مغازه را به فرد دیگری واگذار کند اما اگر در قرارداد اجاره حق انتقال (اجاره دادن)مغازه از مستأجر سلب شده باشد او حق ندارد مغازه را به دیگری بدهد در موردی که مستأجر حق اجاره دادن مغازه را دارد می‌تواند سر قفلی هم از مستأجر جدید بگیرد یعنی در قبال اجاره دادن مغازه از مستأجر جدید مبلغی همانند سر قفلی که خودش به مالک داده یا مبلغی کمتر یا بیشتر از آن بگیرد در این صورت مستأجر دوم هنگام تخلیه می‌تواند سر قفلی را از مالک مطالبه کند . لکن در قراردادهای اجاره محل کسب منعقده قبل از ۱۳۷۶ که مشمول قانون روابط موجر و مستأجر ۱۳۵۶است مستأجر حق انتقال مورد اجاره را ندارد و در صورت انتقال نه تنها موجر می‌تواند قرارداد اجاره را فسخ کند بلکه به مستأجر صرفاً نصف سرقفلی تعلق می‌گیرد.

-اختیاری بودن سر قفلی : منظور این است که ایجاد سر قفلی اجباری نمی‌باشد و اگر طرفین (موجر و مستأجر)توافق کنند که سر قفلی در کار باشد و فقط درازای اجاره بهای ماهانه مغازه را اجاره کند دیگر سر قفلی وجود نخواهد داشت و هنگام تخلیه مستأجر نمی‌تواند حق سر قفلی را مطالبه کند و باید ملک را تخلیه کند بدون اینکه چیزی به عنوان سر قفلی بگیرد

تخلیه و استرداد سر قفلی : اگر مالک، ملک تجاری خود را با گرفتن سر قفلی اجاره دهد به هنگام تخلیه وی باید سر قفلی را به نرخ روز به مستأجر پرداخت کند در صورت اختلاف موجر و مستأجر در مورد قیمت سر قفلی کارشناس رسمی دادگستری اظهار نظر می‌کند

تضمین تخلیه
اگر مستأجر خانه یا آپارتمان یا مغازه را در پایان قرارداد تخلیه نکند موجر می‌تواند از دادگاه بخواهد مستأجر را اجبار به تخلیه نماید برای تخلیه نیز موجر باید مبلغ پیش پرداخت را به مستأجر برگرداند معمولاً موجر به هنگام قرارداد چک یا سفته‌ای از مستأجر می‌گیرد که در صورت عدم تخلیه در پایان قرارداد می‌تواند آن چک یا سفته را به اجرا بگذارد

انواع اجاره
۱-اجاره خانه و آ پارتمان مسکونی: در این نوع اجاره مستأجر برای سکونت خود و افراد خانواده خانه یا واحد آپارتمانی را معمولاً برای یک سال اجاره می‌کند موجر معمولاً مبلغی به عنوان پول پیش از مستأجر دریافت می‌کند و مبلغی هم ماهانه به عنوان اجاره بها تعیین می‌شود
۲-اجاره مغازه و محل کسب: گاهی مستأجر برای اشتغال به کسب (طلا فروشی .سوپر مارکت .خیاطی .لوازم الکتریکی …. )مغازه‌ای را اجاره می‌کند در این نوع اجاره‌ها موجر معمولاً مبلغی به عنوان سر قفلی دریافت می‌کند که در بخش‌های بعد توضیح می‌دهیم

بر هم زدن قرارداد اجاره
۱-فسخ از سوی مستأجر:
-
معمولاً در قراردادهای اجاره این شرط وجود دارد که مستأجر در صورتی که مایل به فسخ و بر هم زدن اجاره باشد یک ماه قبل از بر هم زدن اجاره به موجر اعلام کند در این صورت با تسویه حساب موجر و مستأجر قرارداد اجاره به پایان می‌رسد و موجر با پرداخت پول پیش مستأجر یا چک تضمینی خانه یا مغازه را از مستأجر تحویل می‌گیرد .
-
گاهی خانه یا مغازه معیوب و ناقص است مانند اینکه موجر اعلام کند خانه‌اش سیستم گرمایشی و سرمایشی دارد در حالی که چنین نبوده یا موجر اعلام کند خانه‌اش صد متری است در حالی که هفتاد متری بوده در این مورد مستأجر حق دارد اجاره را بر هم بزند

نکته: برای فسخ اجاره مراجعه به دادگاه لازم است .

۲- فسخ از سوی موجر :
-
اگر مستأجر محل اجاره را تبدیل به محلی برای انجام اعمال خلاف قانون کند موجر می‌تواند از دادگاه بخواهد قرارداد را بر هم بزند .
-
همچنین اگر مستأجر به گونه‌ای از مال مورد اجاره استفاده کند که موجب خرابی و خسارت به ملک شود موجر می‌تواند از دادگاه منع مستأجر را بخواهد اگر منع مستأجر ممکن نبود موجر می‌تواند اجاره را بر هم بزند .
۳-توافق موجر و مستأجر برای بر هم زدن قرارداد: اگر موجر و مستأجر توافق کنند که قرارداد اجاره را بر هم بزنند این عمل را اقاله می‌گویند معمولاً هر قراردادی را می‌توان با توافق دو طرف آن بر هم زد

تقاضای مهلت برای تخلیه
اگر قرارداد اجاره به پایان برسد و مستأجر محل را تخلیه نکند موجر به دادگاه مراجعه می‌کند تا مستأجر را به تخلیه ملک مجبور نماید اگر مستأجر به علتی نتواند تخلیه کند و تقاضای مهلت کند دادگاه با بررسی وضعیت مستأجر معمولاً یک ماه به او مهلت می‌دهد تا ملک را تخلیه کند در این صورت مستأجر باید اجاره بهای یک ماه را هم بپردازد

دقت در تنظیم قرارداد اجاره
با توجه به اینکه قوانین مختلفی در مورد اجاره (به ویژه اجاره محل کسب و تجارت)وجود دارد موجران و مستأجران حتماً باید از وکلا و مشاورین حقوقی یا حقوق‌دانان در تنظیم قرارداد اجاره بهره‌مند شوند زیرا در صورت عدم دقت در تنظیم قرارداد و رعایت نکردن شرایط قانونی ممکن است موجر دیگر قادر به تخلیه ملک خود نباشد و یا برای تخلیه مجبور شود مبلغ کلانی سر قفلی به مستأجر بپردازد .
یا ممکن است مستأجر با عدم دقت در تنظیم قرارداد حق سر قفلی خود را از دست بدهد و ضرر جبران ناشدنی بر او وارد شود
سرگردانی در دادگاه‌ها: بنابراین برای پیش گیری از ضایع شدن حقوق موجر و مستأجر و همچنین جلوگیری از سرگردانی آن‌ها در راهروهای دادگستری عاقلانه این است که در تنظیم اجاره از نظر و کمک وکیل یا مشاوره حقوقی حتماً استفاده شود .

 

 

لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک

برای اجرای برنامه‌های عمومی، عمرانی و نظامی دولت

ماده 1- هرگاه برای اجرای برنامه‌های عمومی، عمرانی و نظامی وزارت خانه‌ها یا مؤسسات و شركت‌های دولتی یا وابسته به دولت، همچنین شهرداری‌ها و بانك‌ها و دانشگاه‌های دولتی و سازمان‌هایی كه شمول قانون نسبت به آن‌ها مستلزم ذكر نام باشد و از این پس «دستگاه اجرایی» نامیده می‌شوند، به اراضی، ابنیه، مستحدثات، تأسیسات و سایر حقوق مربوط به اراضی مذكور متعلق به اشخاص حقیقی یا حقوقی نیاز داشته باشند و اعتبار آن قبلاً به وسیله «دستگاه اجرایی» می‌تواند مورد نیاز را مستقیماً یا به وسیله هر سازمان خاصی كه مقتضی بداند بر طبق مقررات مندرج در این قانون خریداری و تملك نماید.   ماده 2 برنامه‌های مذكور در ماده یك شامل برنامه‌هایی است كه اجرای به موقع آن برای امور عمومی و امنیتی «دستگاه اجرایی» لازم و ضروری باشد. ضرورت اجرای طرح باید به تأیید و تصویب بالاترین مقاوم اجرایی «دستگاه اجرایی» برسد.

تبصره 1-  دستگاه اجرایی موظف است برای اجرای طرح حتی‌المقدور از اراضی ملی شده یا دولتی استفاده نماید. عدم وجود این قبیل اراضی حسب مورد باید به تأیید وزارت كشاورزی و عمران روستایی یا سازمان عمران اراضی شهری در تهران و ادارات كل و شعب مربوط در استان‌ها رسیده باشد

تبصره 2- اداره ثبت اسناد و املاك محل مكلف است محل وقوع و وضع ثبتی ملك را با توجه به نقشه ارائه شده حداكثر ظرف 15 روز از تاریخ استعلام پاسخ دهد.

 ماده 3- های عادله اراضی، ابنیه، مستحدثات، تأسیسات و سایر حقوق و خسارات وارده از طریق توافق بین «دستگاه اجرایی» و مالك یا مالكین و صاحبان حقوق تعیین می‌گردد.

 تبصره 1- در صورت توافق در مورد بهای عادله هرگاه مبلغ مورد معامله یا خسارت هر یک از مالكین بیش از یك میلیون ریال نباشد «دستگاه اجرایی» می‌تواند رأساً نسبت به خرید ملك و پرداخت خسارت اقدام نماید و هرگاه مبلغ مورد معامله یا خسارت هر یك از مالكین بیش از یك میلیون ریال باشد بهای خرید ملك یا میزان خسارت و انجام معامله باید به تصویب هیأت مقرر در ماده 71 قانون محاسبات عمومی و در مورد شهرداری‌ها به تصویب انجمن شهر برسد.

تبصره 2- در صورت حصول توافق «دستگاه اجرایی» موظف است حداكثر ظرف سه ماه نسبت به خرید ملك و پرداخت حقوق یا خسارات اقدام و یا آنكه انصراف خود را از خرید و تملك كتباً به مالك یا مالكین اعلام نماید. به هر حال عدم اقدام به خرید یا اعلام انصراف در مدت مذكور به منزله انصراف است.

 ماده 4- هرگاه نسبت به تعیین بهای عادله اراضی و ابنیه و تأسیسات و حقوق و خسارات وارده بین (دستگاه اجرایی) و مالك توافق حاصل نشود، بهای عادله توسط هیأتی مركب از سه نفر كارشناس رسمی دادگستری تعیین می‌گردد. كارشناسان یك نفر از طرف (دستگاه اجرایی) یك نفر از طرف مالك یا صاحب حق و نفر سوم به انتخاب طرفین و در صورت عدم توافق یا استنكاف به معرفی دادگاه صالحه محل وقوع ملك انتخاب می‌شوند. رأی اكثریت هیأت مزبور قطعی لازم‌الاجرا است

تبصره 1-  در صورتی كه در محل كارشناس رسمی دادگستری وجود نداشته باشد طبق ماده 29 قانون كارشناسان رسمی مصوب 1317 عمل می‌شود.

 تبصره 2 هرگاه مالك یا مالكین كارشناس خود را حداكثر ظرف یك ماه از تاریخ اعلام «دستگاه اجرایی» كه به یكی از صور ابلاغ كتبی، انتشار در یكی از روزنامه‌های كثیرالانتشار یا آگهی در محل به اطلاع‌ عموم می‌رسد تعیین ننماید و یا به علت مجهول بودن مالك، عدم تكمیل تشریفات ثبتی، عدم صدور سند مالكیت، اختلاف در مالكیت، فوت مالك و موانعی از این قبیل، امكان انتخاب كارشناس میسر نباشد دادگاه صالحه محل وقوع ملك حداكثر ظرف 15 روز از تاریخ مراجعه «دستگاه اجرایی» به دادگاه نسبت به تعیین كارشناس اقدام می‌نماید.

ماده 5- ملاك تعیین قیمت عبارت است از بهای عادله روز تقویم اراضی و ابنیه و تأسیسات و حقوق و خسارات مشابه واقع در حوزه عملیات طرح بدون در نظر گرفتن تأثیر طرح در قیمت آن‌ها.

 تبصره 1- در مواردی كه ملك محل سكونت یا ممر اعاشه مالك باشد علاوه بر بهای عادله صدی پانزده به قیمت ملك افزوده خواهد شد. تشخیص اینكه مالك در محل ساكن است یا ملك ممر اعاشه وی می‌باشد به «دستگاه اجرایی» است و در صورت بروز اختلاف تشخیص نهایی با دادگاه صالحه محل وقوع ملك می‌باشد كه به تقاضای هر یك از طرفین اظهارنظر خواهد كرد.

تبصره 2- در صورتی كه طبق نظر اداره كشاورزی و عمران روستایی محل، زارعین حقوقی در ملك مورد بحث داشته باشند حقوق زارعین ذینفع به تشخیص اداره مذكور از محل ارزش كل ملك به آنان پرداخت و بقیه در هنگام انجام معامله به مالك پرداخت خواهد شد.

چنانچه در ملك مورد معامله، ساختمان‌های روستایی فاقد سند مالكیت و نیز هرگونه اعیانی و یا حقوقی نظیر حق ریشه، بهای شخم، بذر، كود و سایر زحماتی كه زارع برای آماده كردن زمین متحمل شده است وجود داشته باشد بهای اعیان و حقوق متعلق به آنان برابر قراردادهای موجود بین زارع و مالك و یا طبق مقررات یا عرف محل از طریق توافق یا از سوی كارشناسان تعیین و از محل ارزش كل ملك به ایشان و بقیه به مالك پرداخت می‌گردد.

تبصره 3- چنانچه ملك مورد معامله محل كسب و پیشه اشخاص باشد در صورتی به آن حق كسب و پیشه تعلق خواهد گرفت كه حداقل یك سال قبل از اعلام تصمیم «دستگاه اجرایی» محل كسب و پیشه بوده باشد.

تبصره 4- نسبت به املاك موقوفه‌ای كه طبق تشخیص سازمان اوقاف تبدیل به احسن آن‌ها قانوناً مجاز است به طریق مذكور در این قانون اقدام و آن‌ها را كه شرعاً مجاز نیست به طریق اجاره طویل المدت عمل خواهد شد در مورد املاك اخیر در صورت وجود اعیانی متعلق به اشخاص و یا حقوق مندرج در تبصره‌های 2و3 ماده 5 این قانون حقوق فوق از سوی هیأت كارشناسی مندرج در این قانون تعیین و از محل اعتبار طرح پرداخت و مال‌الاجاره ملك موقوفه با در نظر گرفتن پرداخت مزبور از سوی هیأت كارشناسی تعیین خواهد شد.

تبصره 5- در کلیه موارد مندرج در این قانون هیأت كارشناسی مكلف است بر اساس مقررات و ضوابط مندرج در قانون كارشناسی مصوب سال 1317 و سایر مقررات مربوط حداكثر ظرف یك ماه نظرات خود را دقیقاً اعلام نماید. دستمزد كارشناسان طبق آیین‌نامه دستمزد كارشناسان رسمی و اصلاحات بعدی آن و در صورت اختلاف طبق نظر دادگاه محل مشخص و از محل اعتبار مربوط به طرح قابل پرداخت می‌باشد. نصف هزینه كارشناسی پرداخت شده كه به عهده مالك می‌باشد در هنگام انجام معامله از ارزش ملك كسر می‌گردد.

 ماده 6- در مواردی كه «دستگاه اجرایی» مقتضی بداند و در صورت رضایت مالك عوض اراضی تملیك شده از اراضی مشابه ملی یا دولتی متعلق به خود تأمین و با حفظ ضوابط مندرج در قوانین و مقررات مربوط، به مالكین واگذار می‌نماید. در این صورت نیز تعیین بهای عوض و معوض به عهده هیأت كارشناسی مندرج در این قانون می‌باشد.

 ماده 7- «دستگاه اجرایی» مجاز است به جای پرداخت حق كسب و پیشه در صورت رضایت صاحب حق تعهد نماید كه پس از انجام طرح، محل كسبی در همان حدود به صاحب حق واگذار نماید.

 ماده 8- تصرف اراضی، ابنیه و تأسیسات و خلع ید مالك قبل از انجام معامله و پرداخت قیمت ملك یا حقوق مالك مجاز نمی‌باشد مگر آنكه در اثر موانعی از قبیل استنكاف مالك از انجام معامله، اختلافات مالكیت، مجهول بودن مالك، رهن یا بازداشت ملك، فوت مالك و غیره انجام معامله قطعی ممكن نگردد، در این صورت جلوگیری از وقفه یا تأخیر در اجرای طرح به شرح زیر اقدام می‌شود:

چنانچه مالك ظرف یك ماه از تاریخ اعلام «دستگاه اجرایی» به یكی از انحاء مقرر در تبصره 2 ماده 4 برای انجام معامله مراجعه نكند یا از انجام معامله به نحوی استنكاف نماید مراتب برای بار دوم اعلام و پس از انقضاء 15 روز مهلت مجدد، ارزش تقویمی ملك كه طبق نظر هیأت كارشناسی مندرج در ماده 4 یا تبصره 2 آن تعیین شده است به میزان و مساحت مورد تملك به صندوق ثبت محل تودیع و دادستان محل یا نمایند وی سند انتقال را امضاء و ظرف یك ماه به تخلیه و خلع ید اقدام خواهد نمود و بهای ملك یا حقوق یا خسارات به میزان مالكیتی كه در مراجع ذیربط احراز می‌گردد از سوی اداره ثبت به ذی‌حق پرداخت و اسناد قبلی مالك حسب مورد اصلاح یا ابطال و مازاد سپرده طبق مقررات مربوط به صندوق دولت مسترد می‌شود. اداره ثبت محل موظف است بر اساس سند انتقال امضاء شده وسیله دادستان یا نماینده وی سند مالكیت جدیدی به میزان و مساحت اراضی، ابنیه و تأسیسات مورد تملك به نام «دستگاه اجرایی» صادر و تسلیم نماید.

 ماده 9- در صورتی كه فوریت اجرای طرح با ذكر دلائل موجه به تشخیص وزیر دستگاه اجرایی ضرورت داشته باشد به نحوی كه عدم تسریع در انجام طرح موجب ضرر و زیان جبران‌ناپذیری گردد، «دستگاه اجرایی» می‌تواند قبل از انجام معامله قطعی و با تنظیم صورت مجلس وضع موجود ملك با حضور مالك یا نماینده وی و در غیاب او و نماینده دادستان و كارشناس رسمی نسبت به تصرف و اجرای طرح اقدام نماید لكن «دستگاه اجرایی» مكلف است حداكثر تا سه ماه از تاریخ تصرف نسبت به پرداخت یا تودیع قیمت عادله طبق مقررات این قانون اقدام نماید.

 تبصره مالك یا صاحب حق می‌تواند در صورت عدم پرداخت بها در مدت مذكور با مراجعه به دادگاه صالحه درخواست توقیف عملیات اجرایی را تا زمان پرداخت بها بنماید و محاكم صالحه به موضوع خارج از نوبت رسیدگی و حكم لازم صادر می‌نمایند و در صورت پرداخت قیمت تعیین شده بلافاصله رفع توقیف عملیات اجرایی به عمل خواه آمد.

 ماده 10- چنانچه قبل از تصویب این قانون، اراضی، ابنیه یا تأسیساتی بر اساس قوانین موضوعه قبلی به تصرف وزارت خانه‌ها، مؤسسات، و شركت‌های دولتی و یا وابسته به دولت و همچنین شهرداری‌ها، بانك‌ها، و دانشگاه‌های دولتی یا سازمان‌هایی كه شمول قانون نسبت به آن‌ها مستلزم ذكر نام باشد درآمده و یا در محدوده مورد تصرف قرار گرفته باشد كه بر اساس قوانین مذكور دولت مكلف به پرداخت بهای عادله و حقوق و خسارات متعلقه بوده ولی تعیین بهای آن و یا حقوق و خسارات متعلقه منجر به صدور نظر قطعی در مراجع ذیصلاح نشده باشد و یا به تصرف مجری طرح درنیامده باشد بها و حقوق و خسارات مربوط به شرح زیر پرداخت خواهد شد:

الف- ارزش کلیه اعیانی اعم از هرگونه ساختمان، تأسیسات، مستحدثات و سایر حقوق متعلقه طبق مقررات این قانون تقویم و نقداً پرداخت می‌شود.

ب- بهای زمین‌های دایر در بخش خصوصی به قیمت روز تقویم و پرداخت خواهد شد و بابت زمین‌های موات، جنگل‌ها، مراتع و هر قسمتی كه طبق قانون اساسی جزو اموال عمومی درآمده وجه پرداخت نخواهد شد. زمین‌های دایر را به آن قسمت كه اضافه بر حداكثر مجاز زمین‌های مذكور در قانون مصوب شورای انقلاب كه توسط وزارت كشاورزی پیشنهاد شده هیچ‌گونه وجهی تعلق نمی‌گیرد.

 تبصره 1- ارش تقویم شده زمین در صورت اختلاف نظر از طرف هیأت كارشناسان موضوع ماده 4 این قانون با در نظر گرفتن میانگین ارزش كل مساحت هر ملك تعیین خواهد شد.

تبصره 2- هرگونه انتقال قهری و یا ملكیت مشاع به منزله یك واحد مالكیت خواهد بود.

تبصره 3- «دستگاه‌های اجرایی» مكلف می‌باشند اعتبار مورد نیاز جهت اجرای مفاد ماده 10 این قانون را پیش‌بینی و پس از تأمین اعتبار لازم به ترتیب فراهم شدن مقدمات انجام معامله قطعی حداكثر ظرف 5 سال بهای کلیه اراضی متصرفی را پرداخت و تملك نمایند. ادارات ثبت اسناد و املاك مكلف به صدور سند مالكیت می‌باشند.

تبصره 4 طرح‌های موضوع این قانون از تاریخ شروع به اجرا از پرداخت هر نوع عوارض مستقیم به شهرداری‌ها مثل انواع عوارض متعلق به زمین و ساختمان و سایر اموال منقول و غیر منقول و حق تشرف و حق مرغوبیت و مشابه آن معاف هستند.

ماده 11- هرگاه برای اجرای طرح «دستگاه اجرایی» احتیاج به اراضی دایر یا بایر، ابنیه یا تأسیسات متعلق به سایر وزارت خانه‌ها یا مؤسسات و شركت‌های دولتی یا وابسته به دولت و همچنین شهرداری‌ها، بانك‌ها، و دانشگاه‌های دولتی و سازمان‌هایی كه شمول قانون نسبت به آن‌ها مستلزم ذكر نام است داشته باشد واگذاری حق استفاده به موجب موافقت وزیر یا رئیس مؤسسه یا شركت كه ملك را در اختیار دارد ممكن خواهد بود. این واگذاری به صورت بلاعوض می‌باشد و در صورتی كه مسئولین مربوط به توافق نرسند طبق نظر نخست‌وزیر عمل خواهد شد.

 تبصره در صورتی كه اراضی و ابنیه و تأسیسات یا حقوق آن متعلق به شركت یا سازمان یا مؤسسه دولتی یا وابسته به دولت بوده و واگذاری بلاعوض آن برابر اساس نامه شركت مقدور نباشد، بهای آن بر اساس ارزش تعیین شده در ترازنامه شركت قابل پرداخت است. در این صورت ملك به صورت قطعی به «دستگاه اجرایی» منتقل خواهد شد.

ماده 12- کلیه قوانین و مقرراتی كه تا این تاریخ در مورد لایحه نحوه خرید و تملك اراضی و املاك برای اجرای برنامه‌های عمومی و عمرانی و نظامی دولت تصویب شده و با این قانون مغایرت دارد از تاریخ تصویب این قانون ملغی‌الاثر می‌باشد.

 

سرقفلی و حق کسب

در قوانین مدون، ما با دو کلمه روبرو می‌شویم: سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت.
در جامعه ما گاه این دو به یک معنی به کار رفته و گاه از هم تفکیک شده‌اند و با معانی مختلف مطرح شده‌اند.اما سرقفلی وجهی است که مالک (خواه مالک عین باشد یا منفعت) در ابتدای اجاره و جدای از مال‌الاجاره از مستأجر می‌گیرد تا محل را به وی اجاره بدهد و واگذار کند.
در حالی که حق کسب و تجارت حقی است که به طور تدریجی و به مرور زمان برای مستأجر محل کسب و پیشه و تجارت به وجود می‌آید. در نتیجه بعد از اینکه مستأجر کار و فعالیت کرد و مشتری و اعتبار بدست آورد، حقی برای او به وجود می‌آید که به آن حق کسب و پیشه و تجارت می‌گویند. پس این دو در ماهیت کاملاً باهم متفاوت هستند.
وقتی به قوانین سال‌های 1322 تا 1376 نگاه می‌کنیم هر جا کلمه سرقفلی به کار رفته منظور حق کسب و پیشه و تجارت بود. این در حالی است که مشروعیت در حق کسب و پیشه و تجارت همیشه از لحاظ شرعی محل بحث و مناقشه و تردید بود.
اما سرقفلی همیشه مجاز بوده است . علت اینکه حق کسب و پیشه و تجارت در قوانین ما بیشتر مورد توجه است،‌ به خاطر این بود که مستأجر مدتی زحمت کشیده و مشتری به دست آورده و وقتی او را از محل بیرون می‌کنند مشتری‌ها را از دست می‌دهد و در محل جدید باید دوباره مدتی وقت صرف کند تا مشتری جدید بیاید. به همین دلایل قانون گذار از مستأجرها حمایت می‌کند .به طور کلی حق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی بعد از انعقاد قرارداد اجاره به وجود می‌آید.
- علی القاعده سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت در روابط موجر و مستأجر مطرح شده اما با این وجود در برخی قوانین مانند قانون تملک زمین برای نوسازی مصوب 1339 و قانون نوسازی و عمران شهری مصوب 1347 و لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه‌های عمومی، عمرانی و نظامی دولت مصوب 1358 پیش بینی کرده اگر دولت بخواهد محل تجاری و کسب و کار کسی را برای امور فوق تملک کند، باید سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت بدهد. در نتیجه نیازی نیست در این مورد رابطه استیجاری وجود داشته باشد.
آیا حق کسب و پیشه و تجارت در حال حاضر وجود دارد؟
در سال 1376 قانونی در خصوص روابط موجر و مستأجر به تصویب رسید و مقرر گردید که اخذ سرقفلی در مواردی که در قانون مزبور آمده جایز است اما مطالبه هر وجهی غیر از سر قفلی ممنوع است. در نتیجه به موجب این قانون هر قرارداد اجاره‌ای که از سال 1376 به بعد در خصوص اماکن تجاری منعقد شده، گرفتن سرقفلی در آن‌ها جایز است اما حق کسب و پیشه و تجارت به مستأجر تعلق نمی‌گیرد.

در قانون سال 76 سرقفلی در چه مواردی تعلق می‌گیرد؟

ماده 6 قانون سال 76 می‌گوید، هر گاه مالک، ملک تجاری خود را به اجاره واگذار کند می‌تواند مبلغی به عنوان سرقفلی از مستأجر دریافت کند و مستأجر می‌تواند در طول مدت اجاره برای واگذاری حق خود مبلغی را از موجر یا مستأجر دیگر به عنوان سرقفلی در یافت کند مگر آنکه در ضمن حق اجاره حق انتقال به غیر از وی سلب شده باشد.
تبصره الف: چنانچه مالک سرقفلی نگرفته باشد و مستأجر با دریافت سرقفلی ملک را به دیگری واگذار کند، پس از پایان مدت اجاره مستأجر اخیر حق مطالبه سرقفلی را از مالک ندارد.
تبصره ب : در صورتی که موجر به طریق صحیح شرعی سرقفلی را به مستأجر منتقل کند، هنگام تخلیه مستأجر حق مطالبه سرقفلی به قیمت عادلانه روز را دارد.
ماده7 هرگاه ضمن عقد اجاره شرط شود تا زمانی که عین مستأجره در تصرف مستأجر باشد، مالک حق افزایش اجاره بها و تخلیه عین مستأجره را نداشته باشد و متعهد شود که هر ساله عین مستأجره را به همان مبلغ به او واگذار کند. در این صورت مستأجر می‌تواند از موجر یا مستأجر دیگر مبلغی به عنوان سرقفلی برای حقوق خود دریافت کند. همچنین هرگاه ضمن عقد اجاره شود که مالک عین مستأجره به غیر مستأجر اجاره ندهد و هرساله آن را به اجاره متعارف به مستأجر متصرف واگذار کند،‌ مستأجر می‌تواند برای دریافت حقوق خود یا تخلیه محل مبلغی را به عنوان سرقفلی مطالبه کند.
 

منوی اصلی